آنچه که به عنوان یک معمار از شما به انتظار می رود این است که
یک هنرجوی معمار نباید هرگز بی کار بماند،دایم مشغول انجام پروژه
هایش است،نقشه می کشد،ماکت می سازد،اسکیس می زند وآن
را با تمام شوق و احساس وتجربه ی معمارانه ای که دارد راندو می کند
او هر گز بی کار نیست و تا پایان عمر لحظه ای بی کار نخواهد ماند.
کار او آفرینش است؛آفرینش یک زیبایی در قالب یک ساختمان؛
ساختمانی که با زیبایی خیره کننده ونور پردازی های چشم نوازش
دل هر گذرنده ای را می رباید.
ای دوست من ای هنر جوی معمار به عنوان یک معمار به تو چنین پیشنهاد
می کنم:
دغدغه هایت را دل مشغولی هایت را افکارت را و هر آنچه که از ذهنت می گذرد
به کاغذ ریز.با خطوط بازی کن .خطوط و امتداد آن ها مسیری به من و تو می نمایاند؛
مسیری که من و تو را به جلوه گاه تجلی هنر معماری می رساند.
خط بکش به کج یا صاف بودنش توجه نکن به هدفی که در ذهن داری تفکر کن
و باز هم خط بکش؛خواهی دید که چگونه خطوط صاف؛صاف و خطوط کج؛کج
رسم می شوند.
وقتت را صرف ترسیم خط های ذهنت کن برای خودت اسکیس بزن وهر گاه
که طرح تو خودت را راضی کرد...آنگاه دست از قلم بردار...و به خودآفرینی
بلند گو ؛چرا که تو همان چیزی را که خدایت دوست دارد را آفریده ای....
و آن چیزی نیست جز زیبایی...
و خداوند زیباست و زیبایی هارا دوست دارد....
حامد مرکیدلو94/9/17
نظرات شما عزیزان: